رقص اين چلچله ها، وين همه آوا و نوا
همه گويند كه: از راه رسيده ست بهار...
عشق و شادابي و نور و نفس و شور و اميد
همه را بهر تو بر دوش كشيده ست بهار...
خيز و آغوش در آغوش لطيفش بگشاي
روح هستي ست كه جان بخش وزيده ست بهار
چشم بيدار بر اين تلخي ايام ببند
خوابهاي شكرين بهر تو ديده ست بهار
.
"فريدون مشيري"
یکشنبه ۱۶ فروردین ۹۴ ۱۲:۰۰ ۱۱۱ بازديد
جمعه ۲۹ اسفند ۹۳ ۱۸:۳۸ ۱۲۲ بازديد
دكتر عبدالكريم سروش:
از نظر مولوي عيد وقتي است كه قفل زندان مي شكند و زندانيان آزاد مي شوند.
نه فقط زندانيان طبيعت،
بلكه زندانيان سلطان، يعني مردمان دربند.
ويژگي عيد شكستن قفل زندان و شكستن چنگال و دندان اين چرخ مردمخوار است،
يعني زندان ستم، زندان تعلق،
زندان رذيلت، زندان گناه، زندان بيگانگي با خود،
زندان تنهايي، زندان جدايي،
و در عالم طبيعت هم يعني شكستن زندان زمستان و خزان و گشودن ابروي طبيعت.
از همه ي اين ها مهمتر،
بدن هم از نظر عارفان يك زندان است
و عيد روح، شكستن زندان بدن است،
يعني سلطه ي روح بر بدن و بيرون آمدن از اسارت تن.
"يكي تيشه بگيريد پي حفره زندان
چو زندان بشكستيد همه شاه و اميريد"
قمار عاشقانه، ص 78